آدرینا آدرینا ، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

دختر زیباروی خورشید

تاریخ اولین کارهایی که کردی

   13 دی اولین  غلت زدن انجام دادی خونه مامان جون بابایی ساعت یک ربع به دو ظهر 29 دی غلت زدن کامل یاد گرفتی و خوب خودت به اطراف میرسوندی تو بهمن ماه هم توی روروئک گذاشتم و از فروردین دیگه تنها خودت حرکت میکردی و هر جایی که دوست داشتی میرفتی    
24 فروردين 1393

واکسن

اینجا داریم میریم واکسن دوماهگی رو بزنیم ا اینجا هم بعد واکسن خوابیدی گلم از شجاعتت خوش اومد معلومه دختر قوی هستی فقط اونجا گریه کردی و وقتی هم از اتاق اومدیم بیرون آروم شدی و تا شب هم فقط خوابیدی ...
24 فروردين 1393

اولین حموم با مامان

11 دی یعنی 4  ماه 13 روزگی خودم این شجاعت پیدا کردم که شما رو تنهایی ببرم حموم ولی اینم بگم اگه مامان جون کار نداشت یا من شب مهمونی نمیخواستم برم فکر نکنم بازم جرات پیدا میکردم شما رو ببرم دخترم شرمنده گلم فقط زیر دوش گرفتمت دیگه جرات نداشتم مثل مامان جون لیف بزنم یا سرت بشورم همین جور هم کلی ترسیدم    ...
24 فروردين 1393

7 ماهگیت

 دخترم 7 ماهگیت مبارک روز به روز زیباتر و شیرین تر میشی  کلی کار کردی مثل نشستن کامل و به تنهایی الهی مامان فدات بشه گاهی به عقب می افتی سینه خیز جلو میری هنوز کلمه بابا رو خوب میگی اما مامان نه اولین بستنی و خیار رو هم تو 7 ماهگیت خوردی و تو خیار خالی میکنی راستی غذاهای کمکی رو هم شروع کردی  و  ماشالا خوب میخوری  ...
21 فروردين 1393

عکسهای دوست داشتنی من

  اینجا خونه مامان جون بابایی هستیم و شما حسابی خوابت می اومد همین که اومدیم تو اتاق شما چشمات رفت و بعد پشه ها از شما استقبال کردند و مامانی حواسش نبود ببخشید و این همون جای پشه روز بعد   راستی این لباست هم خاله پریا گرفته دستش درد نکنه ...
20 فروردين 1393

15 روزگی

اولین بار که شصت دستت رو خوردی     گلم به چی فکر می کنی ؟؟؟نمیدونم شایدم خوابی   عزیزم این دوره خواب خرگوشی داشتی ...
20 فروردين 1393